دوشنبه 95 خرداد 24 :: 11:56 صبح :: نویسنده : سعید روحانی
دکتر سعید روحانی در صفحه مدیران روزنامه کثیرالانتشار دنیای اقتصاد مورخ اول اسفندماه 1394 ، نوشتار تحت عنوان "هوش سازمانی: ضرورت سازمانهای هزاره سوم" به چاپ رسانید. در این جستار که با هدف ترویج دانش مدیریت تبیین شده است، قصد بر آن است که با رویکردی نوین که آینده سازمانها و کسبوکارها را رقم میزند تحتعنوان «هوش سازمانی» (Organizational Intelligence) آشنا شویم.هوش عبارت است از توانایی یادگیری و بهکار بردن آنچه یاد گرفته شده، در سازگاری با اوضاع و احوال تازه و حل مسائل و مشکلات تازه. مجموعه استعدادهایی است که با آنها شناخت پیدا میکنیم، شناختها را به یاد میسپاریم و عناصر تشکیلدهنده فرهنگ را به کار میبریم تا مسائل زندگی روزانه را حل کنیم و با محیط ثابت و محیط در حال تغییر سازگار شویم. هوش یک مفهوم مبهم است که در بسیاری از زمینهها سعی در تعریف آن شده است. برخی از تعاریف به این شرح است؛ برخی از مربیان هوش را توانایی یادگیری تعریف کردهاند. برخی از زیست شناسان، توانایی تطبیق خود با محیط زیست را هوش نامیدند. برخی از روانشناسان توانایی اطلاعاتی برای رسیدن به هدف مورد نظر از طریق استدلال را عامل هوش برشمردند. برخی از والدین تصور میکنند که هوش مختص فرزندان آنها است. برخی از مدیران هوش را به عنوان یک جلوه با کیفیت و شخصیتی که به آنها داده میشود و همچنین تصور اینکه مدیران دیگر از آن بی بهره هستند، قلمداد میکنند.همانگونه که در دنیای انسانی و در حیات پر تلاطم بشری انسانهایی موفق و کارآ خواهند بود که دارای هوشی سرشار و بهرهمند از درجه هوشی بالا باشند، قطعا در دنیای سازمانی نیز وضع به همینگونه خواهد بود؛ بهخصوص اینکه در عصر حاضر هرچه زمان به جلوتر میرود با توجه به پیشرفت علوم و فنون و پیدایش نیازها و چالشهای جدید، سازمانها نیز پیچیدهتر و اداره آنها نیز مشکلتر میشود. این معنا زمانی پراهمیت خواهد شد که بپذیریم، در سازمان امروزی، علاوهبر منبع عظیم و خلاق انسانی هوشمند، ماشینآلات هوشمندی نیز در فرآیندهای سازمان نقش موثری ایفا میکنند. بنابراین هوش سازمانی در سازمانهای پیچیده امروزی برآیند و ترکیبی از دو هوش فعال انسانی و هوش مصنوعی ماشینی خواهد بود که بیتردید مدیران برای پویایی و افزایش کارآیی سازمان خود راهی جز بهرهگیری از این دو جریان هوشمند نخواهند داشت.برخی دانشمندان هوش سازمانی را از دیدگاه معرفت شناختی بررسی کردهاند: دیدگاه شناختی، دیدگاه رفتاری و دیدگاه عاطفی- اجتماعی سه مقوله هوش سازمانیاند و هدف کلی، این است که بدانیم، چگونه ترکیب مکاتب مختلف اندیشه میتواند درک جامعی از هوش سازمانی در مدیریت و ادبیات توسعه سازمانی ارائه دهد. هوش سازمانی فرآیندی اجتماعی است که نظریههای زیربنایی آن برمبنای نظریههای هوش فردی محض بوده که تاکنون نادیده انگاشته شدهاند. کاربرد هوش فردی به نوبه خود نتوانسته است، ماهیت اجتماعی هوش سازمانی را مشخص کند. موضوع مطلب : وبلاگ شخصی دکتر سعید روحانی نظرات، نگاره ها و محتوی علمی درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب صفحات وبلاگ آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 50
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 119433
|
||||